روزی جوانی پیش پدرش آمدو گفت:دختری را دیده ام و میخواهم با او ازدواج کنم.
روزی جوانی پیش پدرش آمدو گفت:دختری را دیده ام و میخواهم با او ازدواج کنم.
یک استاد دانشگاه میگفت: یک بار داشتم برگههای امتحان را تصحیح میکردم.
بسیاری از اوقات باطن آدمها با ظاهرشان تفاوت دارد
وقتی می خواهی چایی ات را بنوشی برای سرد شدنش چند لحظه ای منتظر می مانیم تا سرد شود
ﺩﺭ «ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ» ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺧﻠﺒﺎﻥ آن کیست!
روزی به علت ارزانی در حدود دو کیلو پرتغال خریدم
بدست آوردن مزرعه ای پر بار نیازمند تلاش و زحمت است.